به گزارش پایگاه خبری تحلیلی« نسیم محلات» فاطمه قلیزاده، فعال فرهنگی نوشت :مردم در صفوف ایستاده بودن با برگههای رای در دست. برگه رای دو قسمت بود آری یا نه، هردو با این متن؛ «بسمه تعالی دولت موقّت انقلاب اسلامی وزارت کشور تعرفهٔ انتخابات رفراندم تغییر رژیم سابق به جمهوری اسلامی که قانون اساسی آن از تصویب ملت خواهد گذشت.» و مردم بودند که باید برای اولینبار در تعیین سرنوشت ایران ورود میکردند و تصمیم میگرفتند که یا تاریخ ۲۵۰۰ ساله نظام سلطنتی را ادامه دهند و یا اینکه تاریخ را به نظام جمهوری اسلامی، تغییر میدادند.
۱۲ روز بعد از پیروزی انقلاب اسلامی در سال ۵۷، امام پیشنهاد برگزاری رفراندوم برای تعیین نهایی نظام کشور را صادر کردند.
۱۰ و ۱۱ فروردین ۵۸ برای این روز سرنوشتساز انتخاب شد. چشم جهان به نتیجه یک بهار متفاوت بود، بهار آزادی.
تصمیم و تغییر برای پایان عمر ۲۵ قرن ارباب و رعیتی، کار سادهایی نبود.
اما مردم تصمیم خود را نه از روزها و بلکه از سالها پیش گرفته بودند، نه یک کلمه بیشتر و نه یک کلمه کمتر؛ پایان ۲۵۰۰ سال طاغوت.
۲۰ میلیون و ۲۸۸هزار و ۲۱نفر در صف رایگیری ایستادند که از آنها ۲۰ میلیون و ۱۴۷ هزار و ۵۵ نفر، نیمه سبز برگه رای را به داخل صندوقها انداختند؛ ۹۸.۲ درصد از مردم خواستند تا ساعت ۲ بامداد ۱۲ فروردین ماه، ایران تا همیشه جمهوری اسلامی ایران نامیده شود و استقلال، آزادی در ساختار جدید سیاسی و اجتماعی انتخاب شده معنای واقعی خود را پیدا کند.
استقلال یک واژه نه بلکه یک هدف بود؛ شاهان میآمدند و شهر به شهر ایرانشهر را به بیگانه تقدیم میکردند از گرجستان و ارمنستان تا بخشهایی از چین، از ازبکستان و کشمیر تا کوههای هندوکش و…؛ اینها نه تنها بخشی از مساحت یک کشور بلکه غرور و غیرت مردم و سرزمینی بودند که پادشاهان با حکومتداری ضعیف خود چوب حراج به آنها زدند تا آنکه در آخرین سلسله طاغوتی، محمدرضا پهلوی در ۳۷ سال حکومت خود ۶۹۴ کیلومتر مربع از تمام وطن را بدون هیچ مقاومتی به بیگانه اهدا و صبر هموطنان را لبریز کرد تا تیر خلاص به وطن وابسته دستساخته پادشاهان زده شود.
استقلال، واژهایی ناآشنا برای شاهان و بغضی فرومانده در گلوی مردمی بود که ۲۵۰۰ سال نفیر حکومتها، صدای رسای آزادی بخش آنان را خاموش کرده بود. همان مردمی که یک روز را در وطن عزیز خود چشم باز کرده بودند و روز دیگر اجبارا در کشوری غریب چشم بر هم گذاشته بودند.
استقلال همان واژهایی که در زمان پهلوی بیش از هر زمان دیگری غریبتر شده بود چراکه قلدری با برنامه انگلیسها زمام مملکت را به دست گرفت و سپس به دست پسر خود سپرد تا او نیز همانند پدرش زمام مملکت را نه بر صلاح ملت بلکه برای مصلحت اربابان متجاوز خود بچرخاند و هر زمان که نیاز شد بدون هیچ چون و چرایی، مردم، خاک و هویت کشور را فدای استعمارگران و حتی سگان پاسبان آنان بکند.
قراردادهای سعدآباد و کاپیتولاسیون و… سبب شد تا مردم در برابر این تحقیرها خونشان به جوش بیاید و به دنبال راهی برای بیرون آمدن از بردگی تحمیل شده و تنفس در فضای استقلال و آزادی شوند.
استقلالی که در چنگال ۳۵ هزار آمریکایی حاضر در کشورمان محبوس شده بود چراکه آنان مدیریت کشاورزی، آموزش و پرورش، دانشگاهها و حتی ارتش را در دست گرفته بودند و عملا ایرانیان در همه چیز، هیچکاره بودند و حتی دیگر محمدرضا پهلوی هم نه در مقام یک شاه بلکه مجری برنامههای آمریکا در ایران شده بود.
نتیجه چنین بردگی سبب شد تا منطقه خوزستان و بلوچستان تبدیل به بیابان لم یزرع شود چرا که دیگر هیرمندی نبود و یا ترکمن صحرا، مرکز دامداری ایران نابود شود چراکه دیگر اترکی در میان نبود و حتی بحرین چهاردهمین استان کشورمان برای همیشه از نقشه جغرافیای ایران حذف شود.
تشدید وابستگیها و صدمات حاصل از آن به کشور و مردم منجر به حرکت ملت آزاده ایران برای رسیدن به استقلال شد. جرقههای این خروش از سال ۱۳۲۶ زده شد تا اینکه سخنان پیر خمین سبب شد تا مبارزات مردم در سالهای منتهی به پیروزی انقلاب اسلامی دقیقتر و باقدرت و درایت بیشتری برای رسیدن به اصل استقلال و آزادی ایران زیر سایه مردمسالاری دینی ادامه یابد و ظل مطرود انگلیس و آمریکا از سر ایران برای همیشه نابود شود.
مردم آزاده ایرانزمین در قیامهای متعدد از جمله ۱۵ خرداد و ۱۷ شهریور با تقدیم بیش از ۳۱۶۴ شهید در سراسر کشور، تاریخ را به گونه دیگری نوشتند و دوران سلطهپذیری را با دوران اقتدار تعویض کردند تا در حال حاضر که ۴۶ سال از دوازدهمین روز بهار آزادی جمهوری اسلامی ایران میگذرد، کشورمان نه تنها به عنوان قطب پزشکی خاورمیانه، دومین ارتش قدرتمند سایبری جهان، سومین کشور جهان در زمینه سلولهای بنیادی و… شناخته شود بلکه بیش از صدها دستاورد متعدد در حوزه امنیت، سلامت و بهداشت، ورزش، کشاورزی و منابع طبیعی، قانون گذاری، استقلال ملی و اقتدار بین المللی، اقتصاد، آموزش عالی، فناوری، زیرساخت های عمرانی و صنعت و… را نیز بدون از دست دادن ذرهایی از خاک وطن و با تکیه بر توان داخلی به دست بیاورد.
و به گفته امام تا زمانی که کشور، مسئولان و مردم بدون وحشت از غرب و شرق، با استقلال فکر و اراده در مسیر جمهوری اسلامی قرار دارند، تهدیدات مکرر و همهجانبه، ترورهای هدفمند شخصیتهای برجسته، شورشهای داخلی، تحریمهای اقتصادی و جنگ نرم و… هیچ کدام نمیتوانند ساختار مستحکم و مردمی جمهوری اسلامی ایران را نابود که نه، حتی تضعیف کنند.
دیدگاهتان را بنویسید